Saturday, 6 August 2011

به افتخار جناب معده

خیلی از اتفاقات درون فیلم ها واقعی است. درست مثل امروز که ناگهانی معده ام شروع به سوزش کرد. همیشه فکر می کنم معده باید بالاتر از آن جایی باشد که دارد می سوزد یا حداقلش این است که جایی که الان دارد زبانه می کشد بایستی ته معده ام باشد نه سرش. آدمیزاد است دیگر. می تواند تصور کند معده اش هرجایی که عشقش است پاهایش را دراز کند، بسوزد، زوزه بکشد و حتی پمادی نخرد برای عرق سوزش. کلا معده موجود بدبختی است؛ خیلی مفلوک. ما که این بیرون هستیم از این حرارت به ستوه آمده ایم، این که دیگر معده است و آن تو باید خیلی جایش بدتر باشد.
            این نوشته قرار نبود درباره معده باشد ولی وقتی آنقدر چیزی درونت فریاد می کشد، پا زمین می کوبد، و التماس می کند، خودت را فراموش می کنی. تو می مانی و او. دیگر حتی وجود خارجی هم نداری. همه همان عضوی می شود که داد وقال به راه انداخته و سیبل توجه را گرفته روی سرش.
            کلا موجود سمجی است این معده؛ مخصوصا وقتی که زیر چشمی همه چیز را می پاید، حساس می شود، آدامس می جود و با بی تفاوتی دروغینش سرش را پایین می اندازد. خدا نکند که به چیزی پیله کند که اگر کند دیگر دست بردار نیست. اینقدر جلز و ولز می کند، دور دور می کند، و عربده می کشد تا نهانت را به دیگی سوزان تبدیل کند. همین طوری نبینیدش. موجود حساسی است خیر سرش. لااقل از خیلی ها بیشتر. فقط برون ریزی اش کاکتوسی است.
می خواهم از یاد ببرمش، اما مگر می گذارد؟ دستش را حلقه می کند دور زبان کوچیکه ام و همین طور بالا می آید. آنقدر که در دهانت طعم سوزناکش را حس کنی؛ طعم سوزناک بی تکرارش را. یک جورهایی سعی نمی کنم بالا بیاورم. خودش راه را بلد است.
معده موجود نازنینی است در کل. درست که گاهی بداخم است اما در خوش ذاتی اش شک ندارم. بالاخره او هم احساساتی می شود. جان دارد خب. گول ظاهر سر به زیرش را نخورید چون معده ها اساسا با سرهایشان نگاه نمی کنند. دست هایشان را می کنند جیب شلوارشان، بالا تنه شان را پایین می آورند، و سوت زنان گریه می کنند. می فهمی؟ سوت زنان. حالا هم که دستش را حلقه کرده دور زبانم. مثل این که دارد خیلی صمیمی می شود.

2 comments:

  1. حیاط خلوت7 August 2011 at 12:50

    به نظر من معده یک سرش به مغز آدم سیمکشی مستقیم شده، یک سرش هم به دل آدم. این راه وصل بودنش به دهن و روده یه بلوفه یا یه ظاهرسازی، وگرنه کدوم دردی از عذا میاد و کدوم دردی از روده می‌ره بیرون؟
    بعله آقا! معده یه سرش به مغز وصله و یه سرش به دل

    ReplyDelete
  2. همیننه که گفتی. چی بگم من؟ آفتاب آمد دلیل آفتاب
    شاید اصن منظور از دل همون معده باشه جا قلب، کی میدونه؟؟؟

    ReplyDelete