آنت من حالا دیگه احساس خوبی دارم. فکر کنم، آدم حالش بهتر می شه. {تردید}... چه آرامش مطبوعی، نه؟ مردا عجب وابسته به این جور اشیان... و این وابستگی اونا رو کوچیک می کنه... قدرت و نفوذشونو کم می کنه... یه مرد، از دید من، باید دستاش همیشه آزاد باشه. حتی یه کیف ساده هم آزاردهنده است. یه وقتی با مردی دوست بودم... آقا یه کیف مستطیلی شکل داشت، از اونا که رو دوش می اندازن، یه کیف مردونه دوشی، خدارو شکر که تموم شد اما مردی که تمام وقت موبایلش کنارشه هم وحشتناکه. از دید من یه مرد همیشه باید به نظر بیاد که تنهاست... یعنی اینکه می تونه تنها باشه... جان وین از دید من یه مرد ایده آله. تنها چیزی که داره، چیه؟ یه کلت. یک شیئی که ایجاد خلاء می کنه... مردی که روی آدم این تاثیرو نگذاره که یه تکروه، هیچ ارزشی نداره...
................
........
آلن به خاطر این که شما هم از همون قماشید. شما هم جزو اون دسته از زن های باشخصیت هستید که برای هر مشکلی یه راه حل تو جیب بغلشون دارن. زن باید سرچشمه عشق و بیدار کننده غرایز و هدایت کننده هورمون ها و در ضمن یه کم گیج و سر به هوا باشه. اما زن هایی که تمام وقت می خوان نشون بدن که چقدر می فهمن، آره، این زن هایی که گویی ناجی بشریتن، به درد ما نمی خورن و حال مارو به هم می زنن، شما حتی حال این میشل بدبختو که اینجا نشسته به هم می زنید...
* دو دیالوگ پشت سر هم قرار ندارند و حدود 8 صفحه بین شان فاصله است.
* خدای کشتار/ یاسمینا رضا/ ترجمه علیرضا کوشک جلالی/ نشر افراز/ چاپ دوم، 1389/ 93 صفحه/ 2500 تومان
15/7/90
No comments:
Post a Comment