چند روزی است متوجه شده ام که وارد شدن به زندگی و دنیای آدم ها به این سادگی ها هم نیست؛ خصوصا اگر برای این آشنایی و در هم تنیدگی عجله فراوان داشته باشی. من فکر می کنم هیچ کس هیچ قصه تمام شده و هیچ آدم به ته رسیده ای ندارد. این حرفم بخصوص وقتی بیشتر مصداق دارد که افرادی از جنس مخالف در زندگی آدم باشند و چه بسا مهم هم باشند. به هر حال قرار نیست که هر رابطه ای فرجام خوشایندی داشته باشد و به جای مشخصی ختم شود ولی صرف وجود همان رابطه و همان آدم کافی است که تاثیر خود را بر تو تا ابد بگذارد و برود(شاید هم بماند).
از لحظه ای که کسی به زندگی دیگری وارد می شود، از همان لحظه همه کنش ها و واکنش ها گرد یکدیگر شکل می گیرد. علایق، تفکرات، دنیاها، و رفتار آبستن رویارویی این دو فرد می شوند و اینجا هیچ رحمی نیست که باردار نشود؛ یعنی هر دو قدری از رنگ دیگری می گیرند و در خلوت خود- حتی اگر به روی خود نیاورند- به آن فکر می کنند. به نظرم تاثیر ناپذیری و "من همینم" گفتن ها بیشتر یک آرزوست تا یک واقعیت و در همین کنش هاست که عیارشان معلوم می شود. اگر فرد در آن رابطه باقی بماند که هم خودش هست و هم رد پایش و اگر هم برود جای پایش بر ریخت و تمامیت ما هویداست.
بنابراین فکر می کنم که وقتی وارد دنیای کس دیگری می شویم، اصلا نباید به انتظار یک دنیای بکر و دست نخورده وارد شده باشیم. تمامیت همگی ما متاثر از تمامیت سایرینی است که با ما تعامل داشته اند. از این رو فکر می کنم هیچ انسانی برای هیچ انسانی تمام نمی شود و این همان چیزی است که فراموش می کنیم. شروع هر رابطه ای درگیر شدن در گذشته و حال و آینده طرف رابطه مان را در بر دارد و همه این گذشته، لگدمال و طلاکوب سایر آدم هاست. گذشته ای که حال بر آن سوار است و به سوی آینده می تازد.
5/4/90
kheili khub bud
ReplyDeleteThis comment has been removed by the author.
ReplyDeleteخیلی خوب نوشته بودی، و عقیدهت رو شمرده و خوانا گفته بودی
ReplyDeleteموافقم با حرفا، قابل تامله
و در ادامه میگم که شاید زندگی جز همین درگیر شدن آدمها با هم نباشه. بله زندگی هر کدوم از ما پر از رد پای دیگرانه و همینها ابعاد مختلف وجودی آدم رو میسازن. آدمهای بیرابطه، و عزلتنشین لزوماً بکر و خالصتر نیستن. تو میبینی و میآموزی، از خوبی و بدی، زشتی و زیبایی. و همه کلنجار آدم با خودش اینه که از بین این آمدن و رفتنا چی میخواد و میخواد به کجا برسه
"flishsa"
ReplyDeleteچشاتون خوب میخونه
"حیاط خلوت
آره، از همون اولین لحظه برخورد مادر با نوزاد شروع میکنیم به داشتن سبک دلبستگی خاص خودمون، بعدشم که کم کم بزرگتر میشیم و راهبردهای مقابله ای خودمونو کسب میکنیم و مکانیزم های دفاعی و... . اصولا آدم بکری وجود نداره جز پسر جنگل که اونم درحد همون حیوونا برا خودش سبک دلبستگی داشت بچه